۱۴۰۴.۰۹.۰۱

پروانه نوری نویسنده کتاب «غرب غریب» گفت: فقط آرزو دارم کتاب به دست همه برسد؛ همان‌طور که من کتاب شهید سیستان و بلوچستان را در کرمانشاه خواندم، مردم کل کشور بتوانند شهید ما را بشناسند. شهید جعفری حقیقتاً مظلوم و غریب مانده است. نه تنها در کشور، بلکه حتی در غرب کشور هم ناشناخته است.

سردار شهید سیدمحمدسعید جعفری، شهید شاخص ملی سال ۱۳۹۶ است. وی ۱۸ بهمن‌ماه ۱۳۳۱ در قصرشیرین به دنیا آمد. او از بنیان‌گذاران سپاه پاسداران استان کرمانشاه و بسیاری از انجمن‌ها و نهادهای مؤثر در جریان حفظ امنیت و اشاعه فرهنگی و دینی در منطقه غرب کشور بود. از این سردار رشید اسلام می‌توان به‌عنوان اولین پرچم‌دار دفاع از ایران و مبارزه با منافقین در مرزهای غربی کشور یاد کرد. وی چهارم آبان ۱۳۵۹ در خط مقدم جنگ و ارتفاعات قراویز به شهادت رسید. پروانه نوری با این دغدغه که نام این شهید فراموش شده و حتی در مجموعه کتاب‌های «قصه فرماندهان»، کتابی به این شهید اختصاص ندارد، دست به قلم شد تا نام و یاد این شهید را زنده نگه ندارد. انتشار این کتاب بهانه‌ای شد تا روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی با نویسنده کتاب گفت‌وگویی داشته باشد که می‌خوانید: 

چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟ در واقع چرا شهید سید محمد سعید جعفری، موضوع کتاب شما شد؟ 

من از دوران دانشجویی، یعنی سال‌ها پیش، کتاب‌های مجموعه «قصه فرماندهان» را دوست داشتم و می‌خواندم. آخرین کتابی که از این مجموعه خواندم، درباره شهید میرقاسم میرحسینی از شهدای بزرگوار سیستان و بلوچستان بود. بعد از خواندن این کتاب با خودم گفتم چرا هرچه از مجموعه «قصه فرماندهان» خوانده‌ام، مربوط به شهدای استان‌های دیگر است؟ چرا درباره شهدای استان خودم تا حالا هیچ کتابی ندیده‌ام؟ این بود که کنجکاو شدم، پرس‌وجو کردم و دیدم واقعاً برای شهدای کرمانشاه هیچ کتابی در مجموعه «قصه فرماندهان» نوشته نشده است؛ در حالیکه کرمانشاه فرماندهان بزرگ و ۹۸۰۰ شهید دفاع مقدس دارد. با توکل به خدا تصمیم گرفتم خودم این کار را انجام دهم و وقتی با استاد مرتضی سرهنگی در این خصوص صحبت کردم، ایشان استقبال کردند و خیلی خوشحال شدند. خیلی هم تشویقم کردند و به من اعتمادبه‌نفس دادند. برای این کار اولین شهید و اولین نامی که به ذهنم رسید، شهید سید محمدسعید جعفری بود؛ اولین فرمانده سپاه استان و فرمانده اولین عملیات نظامی بعد از پیروزی انقلاب؛ یعنی همان عملیات آزادسازی پادگان لشکر ۲۸ سنندج که با حکم رسمی امام خمینی (ره)، و با قرائت شهید سپهبد قرنی از رادیو اعلام شد. فرمانده نظامی، یعنی نه فقط ارتش یا سپاه یا کمیته‌ها، بلکه فرماندهی کل نیروهای نظامی از جمله نیروی هوایی در این عملیات بر عهده شهید جعفری بود که با موفقیت تمام انجام شد و شهدای آن عملیات (شهید امیرمنصور شاهرضایی و برادران اشک تلخ؛ امیر و حسین)، اولین شهدای سپاه بعد از انقلاب شدند. 

شهید جعفری حیف است گمنام و مظلوم بماند. مقام معظم رهبری در ۲۱ مهر ۱۳۹۰ که به کرمانشاه تشریف آوردند، درباره ایشان فرمودند: «شهید سید محمدسعید جعفری، شهید پیشرو و پیشتاز، با جمع رفقای خودش رفتند از پادگان لشکر سنندج دفاع کردند. فهمیدند که معنای این دفاع چیست. تسلط ضدانقلاب بر یک پادگان نظامی معنایش چیست. این زود فهمیدن، به‌وقت فهمیدن، به‌هنگام عمل‌کردن و پاسخ دادن به نیاز، آن نقطه برجسته‌ای است که نباید مغفول بماند.» شهید جعفری کسی است که سردار سربلند ارتش اسلام، شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در مورد او می‌گوید: «سعید برای من همچون پلی بود به دنیای معرفت و معنویت.» او در غائله پاوه در کنار شهید چمران بود و شاگردان و نیروهای بسیاری برای دفاع از کشور تربیت کرد. به همین خاطر او را «استاد» خطاب می‌کردند. شهید جعفری عمری کوتاه، اما بسیار بابرکت داشت و تنها ۳۴ روز بعد از شروع جنگ به شهادت رسید. روی این حساب، دوستانش او را «شهید اول وقتی» می‌نامند. 

این کتاب در چه قالب و چه دسته‌بندی قرار می‌گیرد؟ 

«غریب غرب» یک مستند داستانی، در قالب قصه فرماندهان است که شامل ده داستان در ۱۵۵ صفحه است و توسط انتشارات سوره مهر در مهرماه امسال منتشر شده است. 

چنین شهیدی حیف است این‌قدر گمنام  و مظلوم بماند

روش تحقیق و نگارش شما چگونه بود؟ آیا برای نگارش این کتاب تحقیقات میدانی انجام دادید و با خانواده شهید و همرزمانش گفت‌وگو داشتید؟ 

همان ابتدای کار به من گفته شد که قالب کار چگونه است و باید چند داستان داشته باشد. برای قسمت‌های مستند کتاب، از اثرِ «آقا سعید» که پژوهشی مستند درباره شهید جعفری است، نشریه یاران شاهد، پایگاه‌های اطلاعاتی مربوط به شهید و سؤال از بعضی دوستان و آشنایان ایشان، مخصوصاً تنها فرزندشان سیدعبدالصاح جعفری که پزشک بود و دو سال پیش به رحمت خدا رفتند، استفاده کردم. تا زمانی که ایشان در قید حیات بودند، هر سؤالی داشتم از ایشان می‌پرسیدم. این‌ها منابع اصلی کار من بود. 

چه زمانی نوشتن کتاب را شروع کردید و چقدر طول کشید؟ 

از زمانی که شروع کردم تا زمانی که آخرین داستان را تحویل دادم، ۹ تا ۱۰ ماه زمان برد. البته این زمان برای کامل شدن اصل کار بود وگرنه طی مراحل ویراستاری، طراحی جلد، آماده شدن ماکت و نهایتاً چاپ اثر، با مجموعه در ارتباط بودم. 

استقبال عمومی از کتاب چطور بوده است؟ 

«غریب غرب» مهرماه امسال چاپ شده و چاپ اول آن هم ۳۰۰ نسخه بود. واقعیتش نمی‌دانم روال کار سوره مهر چطور است و کتاب‌ها را چطور در سطح کشور توزیع می‌کنند، اما چون نگران دیده‌شدن کتاب بودم و هستم، خودم هم دست‌به‌کار شدم. با چند کتاب‌فروشی مذهبی و شهدامحور صحبت کردم تا کتاب را تهیه کنند و در کانال‌ها و گروه‌هایشان معرفی کنند. حتی در جمع‌های دوستانه، کتاب را معرفی می‌کنم تا مردم با شهید آشنا شوند. اما این‌که دقیقاً چه تعداد از کتاب‌فروشی‌ها کتاب را تهیه کرده‌اند، اطلاعی ندارم. فقط آرزو دارم کتاب به دست همه برسد؛ همان‌طور که من کتاب شهیدی از شهدای استان سیستان و بلوچستان را در کرمانشاه دیدم و خواندم، مردم کل کشور بتوانند شهید استان ما که شهید شاخص ملی هم هست، را بشناسند. شهید جعفری حقیقتاً مظلوم و غریب مانده است. نه تنها در کشور، بلکه حتی در غرب کشور هم ناشناخته است. وی در دوران انقلاب و قبل از آن، فعالیت‌های مهمی داشت، در زمان تبعید امام (ره) به نجف، با واسطه با ایشان ارتباط برقرار می‌کرد، اعلامیه‌های ایشان را می‌گرفت در زیرزمین منزل مرحوم آیت الله سیدمرتضی نجومی (عالم و دانشمند بزرگ جهان اسلام) چاپ می‌کرد، به امضای علمای شهر می‌رساند و توزیع می‌کرد. پرچمدار مبارزه با منافقین و ضدانقلاب در مرزهای غربی بود. حتی یک سال پیش از آغاز رسمی جنگ، بارها به تهران رفت و به بنی‌صدر هشدار داد که عراق در مرزهای غربی تحرکاتی دارد و احتمال حمله نظامی وجود دارد، اما کسی نگرانی و هشدارهایش را جدی نگرفت. از زمان قبل از انقلاب به صورت زیرزمینی نیروهایی را برای دفاع از منطقه آماده کرده‌ بود و نام آن‌ها را «پاسداران انقلاب» گذاشته بود. بعد از انقلاب همین نیروها هسته اولیه تشکیل سپاه پاسداران شدند. 

کتاب جدیدی هم در دست دارید؟ 

بله، در واقع «غریب غرب» دومین کتابم است که چاپ شده. کتاب اولم «از حصار خاک تا معراج نور» که مجموعه‌ای از خاطرات شهید جاویدالاثر محمدحسین حیدری است، سال ۹۸ و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان چاپ شد. غیر از این‌ها، یک جلد دیگر از مجموعه قصه فرماندهان با عنوان «مثل حسین» درباره شهید حسین اجاقی، فرمانده گردان حُنین نوشته‌ام که در نوبت ویراستاری و چاپ است. همچنین، در حال تدوین کتاب دیگری هستم درباره شهید مجید زارعی، معاون گردان حُنین و همسر خواهر شهید حسین اجاقی، اما این‌بار از زبان همسر شهید؛ این کتاب شامل خاطرات همسر شهید از کودکی ایشان است تا زمان مفقودی شهید زارعی. قصد دارم این کار را با حوزه هنری استان انجام بدهم. 

اگر صحبت پایانی دارید، بفرمایید. 

حقیقتاً من قصد نداشتم فقط یک کتاب بنویسم، حق‌التألیف بگیرم و بگویم وظیفه‌ام را انجام دادم؛ تمام. شغل اصلی‌ام چیز دیگری است و دنبال کسب درآمد از این مسیر نیستم. هدفم معرفی شهداست و از نوشتن برای شهدا لذت می‌برم. من وظیفه‌ام را انجام دادم و کتاب را نوشتم. حالا دلم می‌خواهد کتاب شهید جعفری در سراسر کشور توزیع شود و همه آن را بخوانند و با شخصیت این شهید بزرگوار آشنا شوند. البته بدون اغراق می‌گویم آنچه من نوشته‌ام، فقط قطره‌ای از دریای شخصیت و ایمان و شجاعت اوست. بیشتر از این نمی‌توانستم بنویسم. چون قالب کتاب و قوانین انتشارات اجازه نمی‌داد. 

آرزوی قلبی‌ام این است که به همین زودی‌ها کتاب «غریب غرب» به دست حضرت آقا برسد. یقین دارم خوشحال می‌شوند. چون شهید جعفری را می‌شناسند و قبل از انقلاب زمان‌هایی که به کرمانشاه می¬آمدند، به منزل شهید جعفری و پدرشان رفت و آمد داشتند. حتی شهید جعفری خواهرزاده‌ای دارد به نام میثم. زمانی که حضرت آقا و همشیره‌شان منزل پدر شهید جعفری مهمان بوده‌اند، صدای گریه نوزادی را می‌شنوند و می‌پرسند: «این صدای کیست؟» می‌گویند: «خواهرزاده آقا سعید است که چند روز است متولد شده.» همشیره ایشان نام میثم را برای نوزاد انتخاب می‌کنند. 
در پایان، از استاد مرتضی سرهنگی که در مسیر نگارش این کتاب پدرانه و دلسوزانه راهنمایی‌ام کردند، تشکر می‌کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و سربلندی دارم.

بیشتر بخوانید:

«آن سوی دیوار»؛ ماجرای عبور از دیوار سلطه آمریکا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha